ابن عربی

شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی

دستورالعمل برای سالک الی الله از کتاب ما لا بد للمرید (قسمت سوم)

مراعات و دقت در افکار و اوقات
از جمله امور مهمه ای که سالک الی الله باید به آن توجه فراوان داشته باشد دقت و مراقبت در افکار و خطورات ذهنیه است چرا که افکار هم جزء اعمال انسان محسوب می شود . نفس انسانی همانند لوح و صفحه ای است که دایم در طول شبانه روز با افکار و اعمال خود او را می نویسد.
بر اساس اصل اصیل « اتحاد عالم و معلوم و عاقل و معقول » نفس انسانی با هر آنچه که در فکر و اندیشه ی او می گذرد اتحاد پیدا می نماید. لذا از اینجا اهمینت فراوان دقت و کنترل در افکار برای سالک واضح می گردد . اگر اندیشه و فکر و خطور بدی در ذهن انسان وجود داشته باشد روح و نفس انسانی همان اندیشه شده است چرا که نفس متحد با چیزهایی می گردد که در ذهن و قلب او وجود دارد .
در واقع پشتوانه ی این دستورالعمل سیدی محیی الدین بن عربی روحی فداه این اصل محکم فلسفی است که در حکمت متعالیه ثابت گردیده است .
جناب عارف قیومی مولوی نیز به این اصل اشاره دارد آنجا که می فرماید:
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی
گر گلابی بر سر جیبت زنند
ور تو چون بولی برونت افکنند
خاطر به معنی آنچه که بر قلب انسان می گذرد می باشد . 
کنترل افکار فایده ی دیگری نیز دارد و آن این است که غالبا افکار انسان منشا اعمال او می شوند و اگر فکر نا بجایی در ذهن انسان باشد چه بسا کم کم بسوی عمل به آن نیز پیش برود.
از دیگر امور مهم رعایت وقت و هدر ندادن این سرمایه ی بزرگ است که سرور عظیم الشأن جناب حضرت شیخ ما نیز مکررا به این مطلب توجه داده اند .
در ادامه دستوری از حضرت شیخ در این دو مورد از رساله  ی شریف ما لابد للمرید تقدیم می گردد:
« و مما لا بد منه : مراعاه الخواطر و الاوقات . بأن تنظر فی الوقت الذی انت فیه و تنظر فیما قال لک من الشرع أن تعمل فتعمل ان کنت فی وقت فرض فأدّه أو ندب فبادر الیه و ان کنت فی وقت مباح فاشغل نفسک بما ندبک الحق الیه من الخیر علی انواعه. و إذا شرعت فی مشروع یعطی قربه لا تحدث نفسک ان تعیش بعده الی عمل آخر . فاجعل ذلک آخر عمل من الدنیا الذی تلقی به ربک فإذا فعلت هذا خلصت و مع الإخلاص یکون القبول.»
و از جمله مواردی که سالک را از انجام دادن آن چاره ای نیستمراعات و کنترل افکار و اوقات است . این گونه که زمانی که در آن قرار دادری را مورد نظر قرار بدهی و ببینی که در این وقت شرع چه عملی را برای تو معین نموده است و همان عمل را انجام بده . اگر در وقتی قرار داری که در آن موقع شرع عملی را بر تو واجب نموده و در وقت انجام عمل واجبی قرار داری آن عمل واجب را انجام بده و اگر در وقتی قرار داری که در آن وقت عمل مستحبی وجود دارد به انجام دادن آن مبادرت بورز و اگر در زمانی قرار داری که در آن زمان هیچ کار واجب و مستحبی وجود ندارد و در وقت مباح قرار داری نفس خویش را به انجام کاری مستحب مشغول بدار و به انجام انواع اعمال خیر و نیک مبادرت بورز. و زمانی که شروع به انجام کاری مشروع و خیر که انجام دادن آن موجب نزدیکی به خدا می شود نمودی طوری باش که گویی بعد از این عمل دیگر زنده نیستی تا موفق به انجام عمل دیگری گردی و این آخرین عمل توست . و این عمل را برای خود آخرین عملی قرار بده که در این دنیا فرصت انجام آن را داری و با همین عمل و در حین انجام آن به ملاقات رب و پروردگار خویش می روی اگر اینگونه رفتار نمایی عملت خالص گشته و با اخلاص عمل مقبول می گردد.

 هدیه به روح عرشی حضرت شیخ المشایخ  محیی الدین بن عربی روحی لتراب مضجعه فداء حمد قرائت گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۶۸ بازديد

دستور العمل برای سالک از کتاب فیما لا بد للمرید (قسمت دوم)

محاسبه ی نفس
جناب حضرت شیخ روحی فداه در کتاب شریف ما لا بد للمرید به سالک الی الله دستور العمل محاسبه ی نفس می دهند.
حضرتش می فرمایند:
و مما لا بد منه محاسبتک نفسک و مراعاه خواطرک فی الاوقات . ثم أشعر نفسک الحیاء  من الله تعالی . فإنک إذا استحییت من الله منعت قلبک أن یخطر فیه خاطر یذمه الشرع أو تتحرک بحرکه لا یرتضیه الحق. و لقد کان لنا شیخ یقید حرکاته فی الصحیفه ثم إذا جنه اللیل وضعها بین یدیه ثم یحاسب نفسه علی ما فیها و قد زدت علی شیخی بتقییدی خواطری.
از جمله چیزهایی که تو ( سالک ) باید انجام دهی محاسبه ی نفست و مراعات خواطر و خطورات ذهنیت  می باشد. و بعد اینکه لباس حیاء از خداوند بر تن نمایی چرا که تو اگر از خداوند تعالی حیاء نمایی قلبت را از اینکه در آن فکری که شارع و خداوند آن را نکوهش کرده اند و یا اینکه حرکتی انجام دهی که حق آن را نمی پسندد باز می داری.
من استادی داشتم که او حرکات خویش را در دفتری ثبت می فرمود و زمانی که تاریکی شب همه جا را فرا می گرفت آن را در مقابل خود می گشود و بر طبق آن نفس خویش را مورد محاسبه قرار می داد و من ( شیخ اکبر ) بیشتر از استاد خویش انجام می دادم و خطورات و افکار ذهنی خویش را نیز ثبت می نمودم.
توضیحی از راقم :
از جمله چیزهایی که در سلوک به مرید دستور داده می شود انجام محاسبه ی نفس است . این عمل تا آنجایی مهم است که در روایتی از حضرت امام موسی بن جعفر صلوات الله علیه نقل گردیده که : لیس منا من لم یحاسب نفسه . یعنی هر کس نفس خویش را محاسبه ننماید از ما نیست .
در واقع محاسبه ی  نفس جزیی از یک فرآیند است: مشارطه ـ مراقبه ـ محاسبه ـ معاتبه ـ معاقبه 
1. مشارطه: یعنی اینکه سالک الی الله در ابتدای روز اموری را که در برنامه ی سلوکی خود دارد بر نفس خویش عرضه و تلقین نماید و با خود شرط نماید که آنها را به بهترین صورت در طول روز انجام دهد .
2. مراقبه: یعنی در طول روز کاملا مراقبت نماید که مبادا از آن مواردی که در مرحله ی قبلی بر نفس خویش شرط نمود غفلت شود .
3. محاسبه: در پایان روز محاسبه نماید که تا چه حد موفق بر انجام اموری شد که متعهد به انجام آنها شده بود . اگر موفق به اجرای کامل برنامه ی خود شده خداوند تعالی را شکر گزار باشد و در خواست توفیق بیشتر نماید و اگر موفق نبوده وارد دو مرحله  ی بعدی می گردد :
4. معاتبه: یعنی نفس خویش را مورد عتاب و نکوهش بر نا فرمانی های انجام شده نماید .
5. معاقبه: یعنی نفس خویش را به دلیل نافرمانی مورد عقوبت قرار دهد . مثلا صدقه ای دهد و یا در ازای خطاهایش مقدار معینی از تلاوت قرآن قرار دهد و یا نفس را از برخی از اموری که مورد میلش است باز دارد.

یکی از دلایل اهمیت محاسبه ی نفس این است که این دستور شریف باعث می شود انسان تصور درستی از اعمال و رفتار خویش به دست آورد و بداند که خدای ناکرده با چه سرعتی به سمت هلاکت پیش می رود چرا که هنگامی که انسان خطاهای خود را ثبت نماید و در پایان روز نظر نماید و ببیند که در یک روز چه مقدار مرتکب خلاف شده ممکن است به خود بیاید و توبه نماید و مصمم در مراعات اعمال خویش گردد ولی اگر انسان محاسبه ننماید متوجه زیادی خزای خود نمی گردد چرا که به تریج در طول روز از او صادر شده و مورد فراموشی هم قرار می گیرد ولی اگر در پایان روز همه ی آنها را با هم ببیند حساب کار ذستش می آید.
البته محاسبه ی نفس نیار به مراقبت کامل در طول روز دارد تا بداند په کارهایی از او سر زده تا شب بتواند محاسبه نماید .
نکته ی مهم اینکه در حسابرسی و محاسبه ی نفس انسان باید با نفس خود همانند دشمن خویش رفتار کند و به اصطلاح مو را از ماست بکشد و مسامحه کاری نکند .
در ثبت اعمال در دفتر نیز برکلت و فواید بی شماری وجود دارد .
حسن ختام این بحث را فرمایشی نورانی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام قرار می دهیم کسی که همه ی بزرگان ریزه خواره خوان پر برکت ایشان و آباء بزرگوار و فرزندان صاحب عصمت ایشانند : 
«یَا ابْنَ جُنْدَب حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فى کُلِّ یَوم و لَیْلَة عَلى نَفْسِهِ فَیَکُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ.»
ای پسر جندب بر هر مسلمانی که ما را می شناسد حق و ثابت است اعمال خویش را در هر روز و شب بر نفس خویش عرضه بدارد و حسابگر نفس خویش باشد . اگر در صحیفه ی اعمال خود حسنه و نیکی دید طلب طیادی آن را نماید و اگر سیءه و بدی دید طلب بخشش نماید تا روز قیامت خوار نگردد.

برای شادی روح پر فتوح سید و سرورم حضرت شیخ اکبر حمد تلاوت نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۸۳ بازديد

دستورالعمل هایی برای سالک الی الله از کتاب ما لا بد للمرید (قسمت اول)

مقدمه:
جناب اوحد الموحدین شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی سلام الله علیه رساله  ی شریفی را به نام «الکنه فیما لا بد للمرید» تالیف فرموده اند که بحق بسیار راه گشا برای سالکلین کوی دوست می باشد.
نام کتاب الکنه فیما لا بد للمرید است؛ کنه به معنی نهایت هر چیز است و فیما لا بد للمرید نیز به معنی : پیرامون چیز هایی است که مرید و سالک از آنها ناگزیر است .
از نام شریف کتاب می توان به اهمیت فوق العاده آن پی برد. حضرت شیخ در این کتاب چیزهایی را که طالب کمال را چاره ای  جز بکار بستن آنها برای وصول به حق ندارد بیان فرموده اند. 
به یاری حضرت شیخ برخی از نکته های این کتاب ترجمه می شود و در قسمت های مختلف برای عزیزان قرار داده می شود.
 

یجب علیک تعظیم من عظم الله تعالی و رسوله ثم التسلیم لاهل هذه الطریقه فیما یحکی عنهم من الحکایات و کلما تری منهم مما لا یسع العقل و لا العلم.
بر تو ( سالک ) واجب است که هر آنچه را که خداوند تعالی و رسولش بزرگ شمرده اند بزرگ بدانی و همجنین لازم است تسلیم اهل این طریقه و راه ( تصوف و عرفان ) باشی در حکایاتی که از آنها نقل می شود و در هر چیزی که از آنها می بینی  که عقل و علمت بدان ها راه ندارد.

مما لا بد منه الصمت الا عن ذکر الله تعالی و تلاوه القرآن الکریم و ارشاد الضال و الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر و الاصلاح بین المتهاجرین و التحریض علی الصدقه بل علی کل خیر.
از چیز هایی که سالک الی الله باید انجام دهد سکوت است . جناب شیخ دستور به سکوت می دهند الا در موارد زیر که مجاز به باز کردن دهان و سخن گفتن است:
                          ذکر خدا
                          تلاوت قرآن کریم 
                          ارشاد و راهنمایی شخص گمراه
                          امر به معروف و نهی از منکر
                          اصلاح بین دو نفر
                          تحریک مردم بر صدقه دادن و بلکه بر انجام هر کار خیری.

3ـ  مما لابد للمرید طلب شخص موافق یعینک علی ما انت بصدده و سبیله .
از چیزهایی که برای تو لازم است و چاره ای از انجام دادن آن نداری طلب شخصی است که با تو موافق و هم نظر و همراه باشد تا تورا در آنچه که به صدد انجام آن هستی و در راه آن هستی که همان راه معرفت حق است کمک نماید.

ایاک و صحبه الضد.
بر تو لازم است که به شدت از همراهی و صحبت شخصی که ضد با طریق عرفان و سلوک الی الله است پرهیز نمایی.

و مما لابد منه قله الطعام فان الجوع یورث النشاط فی الطاعه و یذهب الکسل.
و از جمله ی چیزهایی که سالک را چاره ای از انجام آن نیست کمی غذا است . چرا که گرسنگی نشاط در عبادت را به دنبال دارد و کسالت را از بین می برد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۷۵ بازديد

محبت اهل بیت در آثار محیی الدین ابن عربی

ابن عربی در موارد بسیار زیادی از آثار خود درباره معرفی و محبت و طهارت و ولایت اهل بیت به تصریح و اشاره سخن گفته است. ذکر تمام آن ها از گنجایش این مقاله خارج است.
اکنون به اختصار برخی گفتار ابن عربی را که حاکی از نظر او درباره اهل بیت می باشد نقل می کنیم: در کتاب «شجره الکون» می گوید: اسلام بر پنج اصل بنا شده است... اصل پنجم اهل بیت علیهم السلام است که پنج نفرند، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ارکان دین بر پاداشتن ارکان شریعت و محبت یاران و مودت نزدیکان پیامبر است... اهل بیت پیامبر پنج شخصیتند که خداوند ناپاکی را از آنان زدوده، می فرماید: «اِنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عَنکم...؛ به درستی که خداوند اراده کرده است که هر پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک دارد». پیامبر فرمود: این آیه درباره ما اهل بیت نازل شده است یعنی من و علی و فاطمه و حسن و حسین.1
او علاوه بر این که در آثارش به نقل روایت از ائمه شیعه اهتمام ورزیده، و روایات بسیاری از آنان ذکر کرده، در مواردی هم به ولایتشان اعتراف کرده و برایشان مقامی برابر با مقام انبیا قائل شده است، چنان که در باب دویست و هفتادم کتاب فتوحات مکیه، آنجا که در خصوص معرفت منزل قطب و امامان از مناجات محمدیه سخن گفته، آورده است: «بدان-خداوند یاریت دهاد - از کسانی که در این منزل متحقق شده اند از انبیا چهار کسند: محمد، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق علیهم السلام و از اولیا دو کسند: حسن و حسین فرزندان رسول اللّه صلی الله علیه و آله».2
و نیز در فراز دیگر در دفاع از محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام می نویسد: روز جمعه ای پیامبراکرم مشغول ایراد خطبه بود که دید حسن و حسین به سوی او می آیند. ناگهان پیراهن به پایشان گیر کرد و به زمین افتادند، رسول خدا نتوانست خود را نگه دارد، لذا از منبر به زیر آمد و دست آن دو را گرفت و با خود بالای منبر برد و خطبه را ادامه داد. آیا این برای پیامبر نقص محسوب می شود؟ خیر، بلکه به خدا سوگند این از کمال معرفت وی ناشی می گردد، زیرا او خود می داند که با چه دیدی و به چه کسی نظر کرده است، دیدی که کورباطنان از دیدن آن عاجز هستند، آن ها در مثل این موارد می گویند: چرا او به سبب توجه به خدا، از توجه به این امور خودداری نکرد، و این در حالی است که به خدا سوگند آن حضرت در آن هنگام جز به خدا توجه نکرد.3
باز در همان کتاب از جمله علمای این امت-امت اسلام-که از صحابه بوده اند و احوال رسول اللّه صلی الله علیه و آله و اسرار علومش را برای این امت حفظ کرده اند، علی علیه السلام، سلمان فارسی و ابن عباس را شمرده است و از اصحاب دیگر نام نبرده است.4
ابن عربی در شأن نزول آیات هفت و هشت سوره دهر که مربوط به ماجرای بیمار شدن امام حسن و امام حسین علیهم السلام و نذر کردن سه روز روزه حضرت علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و فضه و نیز جریان تهیه جو برای پختن نان و انفاق کردن آن ها را با تمام جزئیات آن ماجرا در دو صفحه نقل کرده و سپس می نویسد: روز چهارم روزه نبودند که نذرشان پایان یافته بود. علی، حسن و حسین علیهم السلام به پیش پیامبر صلی الله علیه و آلهرفتند و آن کودکان، از شدت گرسنگی چون جوجکان می لرزیدند، پیامبر از این حالت به شدت نگران شد و فرمود: به سوی فاطمه برویم و چون به پیش فاطمه رسیدند او را در محراب عبادت یافتند، در حالی که از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده و چشمانش فرو رفته بود، پیامبر که فاطمه را به این حالت دید، به شدت ناراحت شد، در این حال جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: یا محمد بگیر، گوارای اهل بیتت باد، پیامبر فرمود: ای جبرئیل چه بگیرم؟ جبرئیل این آیت را بخواند که: «یطعمون الطّعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا» تا «و کان سعیکم مشکورا».5
چنان که ملاحظه شد، ابن عربی این واقعه را که از مقام تقوا و طهارت و قدس و معنویت و نهایت محبت و انسان دوستی و احسان و ایثار آن بزرگواران حکایت می نماید، با اهمیت و دقت نقل کرد و به این وسیله مقام شامخ ایمان و احسان آنان را ستود و در ضمن محبت و ارادت خود را نیز به ایشان آشکار ساخت. 
محیی الدین می نویسد: حضرت حق به رسول اکرم صلی الله علیه و آلهدستور داده است که پاداش رسالتش را از امت خود بگیرد، به این معنا که نزدیکان او را دوست بدارند. از این رو فرمود: بگو در برابر تبلیغ آنچه برای شما آورده ام مزدی از شما نمی خواهم، جز این که نزدیکانم را دوست بدارید.6 بنابراین بر امت است که پاداش تبلیغ رسالت او را که خداوند بر آنان واجب نموده است، ادا کنند، یعنی نزدیکان و اهل بیت او را دوست بدارند. این مسئله را با تعبیر «مودّت» که به معنای ثبوت محبت و دوستی است، بیان نمود.
سپس ابن عربی مطلب مذکور را ادامه می دهد، تا این که می نویسد: هیچ کس جز خدا نمی داند که اهل مودّت و دوستان و نزدیکان رسول خدا صلی الله علیه و آلهاز چه پاداشی بهره مند هستند.7
بالاتر از این ها او محبت اهل بیت را برابر با محبت پیامبر دانسته و تصریح کرده است که دشمنی و خیانت به ایشان در واقع دشمنی و خیانت به آن حضرت است، چنان که در فتوحات مکیه نوشته است: کسانی که اهل بیت رسول اللّه صلی الله علیه و آلهرا دشمن می دارند و به آنان خیانت می ورزند، همانا با خود رسول اللّه دشمنی کرده و به وی خیانت ورزیده اند. فرض است همان طورکه رسول اللّه را دوست داریم، اهل بیتش را نیز باید دوست بداریم و از عداوت و کراهت نسبت به ایشان احتراز و اجتناب کنیم. 
ابن عربی بعد می افزاید: شخص ثقه ای در مکه به من گفت: من از اعمال شرفا (سادات از نسل حضرت فاطمه) در مکه ناراحت بودم و کراهت داشتم، شبی فاطمه علیهاالسلام دختر رسول اللّه را در خواب دیدم که از من اعراض می کند و روی بر می گرداند؛ من بر وی سلام کردم و از جهت اعراضش جویا شدم، پاسخ داد: تو از شرفا بدگویی می کنی، گفتم: ای بانوی من آیا کارهایشان را درباره مردمان نمی بینی؟ فرمود: آیا ایشان فرزندان من نیستند؟ پس من از کار خود توبه کردم و آن حضرت به من اقبال فرمود و من از خواب بیدار شدم. ابن عربی پس از نقل واقعه مذکور ابیات زیرا را که خود انشاد کرده، ذکر می کند:
فلا تعدل باهل البیت خَلقا
فاهلُ البیتِ هم اهلُ السیادة
فبغضهم من الانسان خُسرٌ
حقیقیّ و حبّهم عبادة8
ترجمه: در سیادت و بزرگی، احدی را با اهل بیت برابر مدان، پس تنها اهل بیت شایسته سیادت و بزرگی هستند، دشمنی با ایشان زیان و خسارت حقیقی و دوستیشان عبادت است. وی در همان جا تصریح می کند که: «تمام همت خود را برای شناخت اهل بیت قرار بده، پس کسی که خیانت کند به اهل بیت، خیانت کرده است به رسول خدا صلی الله علیه و آله.»
گفتنی است که ابن عربی در فتوحات مکیه احادیثی نقل کرده و عباراتی آورده، که دلالت بر حسن عقیدت و محبّت و ارادتش به آن بزرگواران دارد. از جمله نوشته است: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بهشت مشتاق و علاقه مند است به علی و عمار و سلمان و بلال».9 نیز این حدیث را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمه پاره تن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را مسرور کند مرا مسرور کرده است.10 بالاخره تصریح کرده است که: فاطمه علیهاالسلام گرامی ترین مردم نزد پیامبر است.11
ملاحظه شد که او در کتابهایش به ذکر فضایل و مناقب اهل بیت پرداخته و از آن بزرگواران به بزرگی و پاکی نام برده و هرگز با آنان خصومت و دشمنی نورزیده است و حتی دشمنی با آنان را زیان آور و دوستیشان را عبادت دانسته است. منتها او در ظاهر شیعه نبوده است تا فقط به ذکر فضایل آن بزرگواران بپردازد و منحصرا به ایشان اظهار محبت مودّت نماید، لذا از روی تقیه برای دیگران نیز فضایلی قائل شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۶۳ بازديد

پیش بینی ظهور در فرمایش حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی

در دو بیت زیر حضرت شیخ زمان ظهور را به صورت رمز که فقط راسخین در علم می توانند معنی آن را بفهمند بیان فرموده اند:
إذا دار الزمان علی حروف         باسم الله فالمهدی قاما
و إذا دار الحروف عقیب صوم      فاقروا الفاطمی منی سلاما

حضرت شیخ بارها به محضر امام زمان مشرف شده و در چندین جای کتاب فتوحاتشان دیدارشان را بیان فرمودند که در یکی از تشرفات می فرمایند حضرت مهر ولایت و امامتشان را نیز به جناب حضرت شیخ نشان داده اند.
البته ایشان می فرمایند که قبل از تشرفات خداوند در خواب مرا از وجود ایشان مطلع نمود و او را به من شناساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۵۷۸ بازديد

شعری از محیی الدین بن عربی در مورد امام زمان علیه السلام

ألا إن خــــــــتم الأولیاء شهید                و عین إمام العالمین فقید
    هو السید المهدی من آل أحمد                هو الصارم الهندی حین یبید
   هو شمس یجلو کل غم و ظلمه               هو الوابل الوسمی حین یجود

آگاه باش که قطعا خاتم اولیاء شاهد و ناظر است و شخص امام عالمیان از دیده ها پنهان است .
او آقا و سرور مهدی آل احمد است . او همان شمشیر برنده ای است که بدکاران و ظالمان را هلاک می کند .
او همان خورشیدی است که هرگونه غم و تاریکی را می زداید . او همان نخستین باران ات که به مردگان حیات می بخشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۳۲ بازديد

محیی الدین : اسلام پنج اصل دارد که اصل پنجم اهل بیت است.

أوحد الموحدین جناب شیخ اکبر محیی الدین بن عربی که کتاب شریف شجره الکون فرموده است: اسلام بر پنج اصل بنا شده است . . . اصل پنجم اهل بیت است که پنج نفرند: محمد ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام . 
و ارکان دین برپاداشتن ارکان شریعت و محبت یاران و محبت نزدیکان پیامبر است .
سپس می فرماید: اهل بیت پیامبر پنج شخصیتند که خداوند ناپاکی را از آنان زدوده و فرموده « إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا »
سپس حضرت شیخ درباره شأن نزول آیه ی مذکور این حدیث را نقل می کنند:« قال رسول الله صلی الله علیه و آله سلم :أنزلت هذه الآیه فینا أهل البیت أنا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین  ».
برای سهولت مراجعه گردد به ترجمه کتاب شجره الکون دکتر گل بابا سعیدی ص 151 و 149
لازم به ذکر است که اهل سنت آیه مذکور را بر زنان پیامبر تطبیق می دهند لکن حضرت شیخ هم در اینجا و هم در جلد اول فتوحات در باب مربوط به جناب سلمان این آیه را بر فرزندان حضرت زهرا تطبیق می دهند و این خود گواه محکمی بر تشیع ایشان است.
بسیار جای تإسف دارد که به جای اینکه درباره معارف حضرت شیخ بحث شود و مطرح گردد و استفاده شود، باید بیاییم تشیع ایشان را ثابت نماییم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۶۵ بازديد

معرفی حضرت مهدی علیه السلام در کلام شیخ اکبر

عارف عظیم الشأن شیخ أکبر محیی الدین بن عربی در باب 366 کتاب مستطاب «فتوحات مکیه» در مقام معرفی امام زمان می فرمایند: « أنّ لله خلیفه یخرج من عتره رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم من ولد فاطمه یواطی اسمه اسم رسول الله جدّه الحسین بن علی بن أبی طالب یبایع بین الرکن و المقام یشبه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فی الخلق بفتح الخاء و ینزل عنه فی الخلق بضم» در ادامه می فرماید: «أسعد الناس به أهل الکوفه».
ترجمه:
«همانا برای خداوند خلیفه و جانشینی است که خروج می کند. او از عترت رسول الله و از پسران  فاطمه می باشد که نامش با نام رسول الله مطابقت دارد جدّ او حسین بن علی بن أبی طالب است. مردم با او در بین رکن و مقام بیعت می کنند در خلقت و خلق ظاهر با رسول الله شباهت دارد و در خُلقش از او پایین تر است».

تذکر:
این عبارات در همه ی نسخه های کتاب فتوحات مکیه حتی چاپ های کنونی وجود دارد.
ذکر چند نکته:
فرمایشات حضرت شیخ در اینجا از جهات مختلفی با عقیده ی اهل سنّت در مورد قائم تفاوت دارد و مطابق با نظر شیعه می باشد:
فقط شیعیان هستند که امام زمان را الآن زنده و حاضر می دانند ولی اهل سنت می گویند نزدیک ظهور به دنیا می آید. جناب شیخ در اینجا می فرمایند برای خدا خلیفه ای است که بعدا خروج می نماید . واضح است که این عبارت ظهور در موجود بودن حضرت دارد .
فقط شیعیان هستند که حضرت را از فرزندان حضرت صدیقه از نسل امام حسین علیه السلام می دانند . که شیخ نیز همین فرمایش را دارند .
فرمود سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور حضرت اهل کوفه هستند. شیخ بهایی در کتاب اربعین خود این عبارت را از شیخ اکبر نقل می کند و به فقراتی از آن در مورد شیعه بودن حضرت شیخ استدلال می کند من جمله به این قسمت که شیخ فرموده سعادت مند ترین مردم در زمان ظهور او مردم اهل کوفه هستند.
چرا که این اعتقاد از مختصات شیعیان است که می گویند : آفتاب امامت آن حضرت از مکه طلوع و از آنجا به کوفه رفته و کوفه را مقر حکومت خود قرار می دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۶۲ بازديد

شعری از محیی الدین بن عربی در مورد جانشینی پیامبر

در صدر باب 560 کتاب شریف فتوحات مکیه حضرت شیخ اکبر اشعاری را در مورد وصیت دارند که اشاره به وصیت پیامبر در مورد جانشینی امیرالمومنین دارد و در چندین جای کتاب فتوحات لقب وصی را برای امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ذکر می کنند که در پست های بعدی به ذکر آنها نیز می پردازیم :
       وصّت الإله و وصّت رسـله فلـذا         کان التأسی بهم من أفضل العمل
      لو لا الوصیه کان الخلق فی عمه       و بالوصیه دام المُلــک فی الدُّول
    فاعمد إلیها و لا تهمل طریقتها          إن الوصیه حکم الله فی الأزل 

ترجمه ی ابیات:
خداوند وصیت کرد و پیغمبرانش نیز وصیت کردند و به همین دلیل تأسّی و اقتداء نمودن به آن ها از افضل امور است .
اگر وصیت نبود مردم در سرگردانی و حیرت فرو می رفتند و به سبب وصیت است که ملک و سلطنت در دوره ها ادامه دارد .
پس تو هم وصیت را پیشه ی خود ساز و از راه و روش و طریق آن غفلت مورز چرا که وصیت حکم خداوند است در ازل .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۶۰ بازديد

نیاز به وجود امام و تصریح به ظهور حضرت حجت در کلام شیخ اکبر محیی الدین بن عربی

جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در رساله ی شریفه ی تنبیهات علی علوّ الحقیقه المحمدیه العلیه فرمایند:
« التنبیه التاسع: إعلم أن القطب الذی علیه مدار احکام العالم و هو مرکز دائره الوجود من الآزل إلی الأبد واحد باعتبارحکم الکثره متعدد. فانبی فی کل عصر هو قطبه و عند انقضائه نبوه التشریع بتمام دائرتها انتقلت القطبیه إلی الأولیاء مطلقا. فلا یزال فی هذه المرتبه واحد منهم قایم هذا المقام لیحفظ الله تعالی به هذا الترتیب و النظام إلی أن ظهر خاتم الأولیاء الذی هو خاتم الولایه المطلقه والله أعلم ». مجموعه رسایل شیخ اکبر صفحه 407
ترجمه:
تنبیه نهم: بدان که قطبی که مدار احکام نظام هستی بر اوست که مرکز دایره وجود و کل عالم است از ازل تا ابد حقیقتا یکی است و به اعتبار حکم کثرت متعدد گردد. پس نبی در هر عصر و زمانی قطب و مرکز نظام وجود زمان است و هنگامی که نبوت تشریعی خاتمه پذیرد قطبیت به اولیاء منتقل گردد. و پیوسته یکی از اولیاء در مقام قطبیت قایم است تا بسبب او خداوند عالم و نظام هستی را حفظ فرماید تا اینکه خاتم اولیاء ظهور نماید که او خاتم ولایت مطلقه می‌باشد».
بر صاحب بصیرت و خالی از غرض واضح است که نکات فراوانی در این عبارات وجود دارد که دلالت صریح بر تشیع جناب شیخ اکبر دارد که به چند مورد از آن اشاره می نماییم.
اعتقاد به قطبیت. 
ایشان قطب را نقطه‌ی پرگار نظام وجود و حافظ عالم و مرکز دایره‌ی وجود می‌داند و اعتقاد دارد که در هر عصری یک قطب وجود دارد که سبب حفظ نظام عالم است و نبی و ولی را قطب می‌داند.
اهل سنت چنین اعتقادی را ندارند و اگر چه آن ها نیز وجود نبی را در هر عصری قائلند لکن اولا: بعد از انقضای نبوت اعتقاد به وجود ولی که همان صفت و ویژگی قطبیت را داشته باشد و مرکز نظام هستی باشد را ندارند و ثانیا: برای نبی هم چنین اعتقادی را ندارند. این اعتقاد مخصوص شیعیان است که در هر عصری شخصی وجود دارد یا در قالب نبی و یا ولی و امام که قطب نظام هستی است و اگر او نباشد عالم از بین می‌رود. در روایتی آمده: «لولا الحجه لساخت الأرض بأهلها» یعنی اگر حجت نباشد زمین اهل خود را فرو می برد.
اهل سنت بعد از نبی قایل به وجو ولی نمی‌باشند و در عبارات شیخ اکبر تصریح به این مطلب شده که بعد از نبی ولی است.
و نبی و ولی جانشین او را قطب عالم و سبب حفظ نظام هستی می‌داند که اهل سنت چنین اعتقادی را حتی در مورد نبی هم ندارند.
در عبارت ایشان آمده که بعد از سلسله‌ی انبیاء سلسله‌ی اولیاء آغاز می‌گردد و سلسله‌ی اولیاء ادامه دارد تا زمان ظهور خاتم الأولیاء.
واضح است تصریح ایشان در این عبارت به ظهور حضرت حجت.
عده‌ای به جناب شیخ اشکال می‌کنند که ایشان خودش را امام زمان می‌داند چرا که خود را خاتم اولیاء دانسته است. این عبارت جناب حضرت شیخ جواب به آنها می‌باشد چرا که تصریح به وجود و ظهور خاتم الاولیاء دارد .
ایشان خود را خاتم اولیاء ولایت مقیده می‌داند و حضرت حجت را خاتم اولیاء ولایت مطلقه که در عبارت هم آمده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
۴۲۲ بازديد